وحدت حوزه ودانشگاه از حرف تاعمل
بزرگانی چون شهید مفتح از وحدت حوزه و دانشگاه می گفتند و آرمانشان بود اما بعداز گدشت حدود چهار دهه از طرح این ایده مبارک باید دید در واقعیت چه رخ داده است ؟و آیا وحدت حاصل شده یا گامهایی دراین مسیر برداشته شده است یا نه ؟واگر تحقق نیافته دلایل آن چیست ؟در جواب به این سئوالات به چند نکته باید توجه کرد
1- به نظر می رسد این ایده هنوز در مقام تعریف متفق علیه نیست و دقیقاروشن نیست مراد از وحدت چیست ؟وحدت در روش ،وحدت در هدف ،وحدت در منابع ،وحدت در ساختار و...
2-این ایده با شهادت منادی اصلی آن نظیر شهید مفتح در مقام عمل واجرا فاقد پشتیبانی تئوریک و فاقد معتقدان جدی از ناحیه حوزویان ودانشگاهیان برجسته گشت بعد از شهادت کسانی چون دکتر بهشتی ودکتر مفتح که برخوردار از علوم حوزوی ود انشگاهی ومعتقد به وحدت بودند نه در حوزه ونه دانشگاه ایده وحدت حامیان جدی نیافت لذا به نوعی به محاق رفت
3-وحدت دو نهاد علمی با بخش نامه ودستور ممکن نیست و متاسفانه دراین سالها به جای این که تلاش شود این وحدت از درون بجوشد به برگزاری برخی نشست ها ونهایت تاسیس برخی دفاتر دولتی وشبه دولتی بسنده شد که از بدنه حوزه ودانشگاه بر نمی خاست ولذا توفیق چندان نیافت
4- مساله وحدت حوزه ودانشگاه جزیی از وحدت کلی وعمومی در جامعه است که ان نیز متفرع بر پدیرش گفتگو در جامعه است ووقتی در سایر بخش ها مثل احزاب وجناح های سیاسی و طبقات اجتماعی گفتگو وبه تبع وحدت برقرار نباشد نباید انتظار وحدت از بخشی از جامعه یعنی حوره دانشگاه داشت وبر عکس دراین سالهابه اشکال مختلف بذر تفرقه وتشطط ونفی گفتگو ودیالوگ در بین جامعه و نخبگان خصوصا از ناحیه سیاسیون پاشیده شده است ودراین فضا نمی توان ونباید انتظار وحدت بین حوزه ودانشگاه داشت
5- از لوازم وزمینه های وحدت درک متقابل از همدیگر است ومتاسفانه در این سالها تلاش چندانی برای ایجاد این درک رخ نداده است طبقه روشنفکران حوزوی ودانشگاهی می توانستند دراین زمینه نقش آفرینی کنند که متأسفانه نه تنها چنین اتفاقی رخ نداده است بلکه اصل روشنفکری دینی از سوی بخش مهمی از حکومت وبخش مهمی از حوزه مور د انکار قرار گرفته واز طرف مقابل اساس نیاز به وحدت وهمفکری با حوزه از طرف بخش مهمی از دانشگاهیان زیر سئوال رفته است
6-وحدت حوزه ودانشگاه علاوه بر یک آرمان اجتماعی یک ضرورت اثبات شده تاریخی است از خواجه نصیر طوسی تا بوعلی سینا تا شیخ بهایی و تا علامه حسن زاده آملی همه نمادهای برجسته وحدت علوم حوزوی ودانشگاهی هستند و بازگشت به دوره شکوفایی تمدن اسلامی بدون این وحدت امکان نخواهد داشت ولذا باید در رفع موانع کوشش های جدی صورت گیرد وبه نطر می رسد نقطه آغاز تعریف دقیق از وحدت است که متناسب بازمان نیز باشد در اولویت قرار گیرد وآن عبارت است از وحدت در اعتقاد به ضرورت و نیاز به هم در تعامل و گفتگو ی جدی برای رسیدن به اهداف علمی واجتماعی وتمدن سازی و تعیین ساختار مناسب این گفتگو وتعامل است
تاریخ : دوشنبه 96/9/27 | 10:41 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()